-
...
شنبه 10 مهرماه سال 1389 15:11
من صدای نفس باغچه را میشنوم..
-
...
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1389 02:11
-
...
چهارشنبه 17 شهریورماه سال 1389 20:16
*** ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یک اتفاق خوب
-
انجمن عکاسی هرمزگان و شروع!
شنبه 13 شهریورماه سال 1389 03:07
-
تک درخت
جمعه 29 مردادماه سال 1389 04:56
تک درختم! .. آن وقتها، یعنی وقتی جوانتر بودم، زیر شاخ و برگهای تو در تو و سبز من،چه مرغها که عاشق نشدند در سایه سار یال و کوپال من، روزی چوپانی خواب عروسی تک دخترش را می دید و لبخند میزد... کوه، به سبزی چشم نوازم،دزدکی حسادت می کرد... و شبها من و ماه،درد و دلهایی از جنس نور با هم داشتیم، آه! یادش بخیر.. اکنون تک درختم...
-
...
دوشنبه 18 مردادماه سال 1389 23:33
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA زیاد دور نرویم همینجا زیر سرمان تورها و قایق ها، مدتیست با رقص ماهی غریبه اند توی کوچه ها عطر هوور تازه نمی پیچد و لنچ ها، باورشان نمیشود .. باربری شده اند! زیاد دور نرویم همینجا زیر سرمان حال ناخدا زیاد خوب نیست.. موسا * .
-
اینجا سریلانکاست!
پنجشنبه 7 مردادماه سال 1389 01:10
اینجا سریلانکاست من اینجا هستم! میان یک سرزمین گل گلهایی که جامه های خوشبویشان را نسیم می برد انگار به زمین اینجا کود عطرهای هندی پاشیده اند یا شاید فرانسه، ایتالیا، شاید هم آفریقا! وه! چه بوی خوشی به مشام می رسد من مانده ام! اگر تو را با خود می آوردم این گلهای پرمدّعای سریلانکایی که می نازند به ناز ساق و برگشان چه...
-
یک اتفاق خوب
چهارشنبه 30 تیرماه سال 1389 20:30
حرکتی مثبت با تلاش دوست هنرمندم " حسن بردال "
-
صد دانه یاقوتِ کودکی
جمعه 18 تیرماه سال 1389 12:43
من هنوز! از همان آخرین کلاس درسِ کودکی عاشق دانه هایِ سرخِ یاقوت مانندتَم..
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 تیرماه سال 1389 04:51
بعضی عکسها حرف ندارند! . . بدون شرح اند!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1389 05:56
عکس از انعکاسِ عکسِ تو به من شور می دهد شوری به شوریِ آبِ عکس تو !
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 خردادماه سال 1389 00:23
بنام دوستم خدا من چیزی کشف کرده ام ... اینکه ... همهی سلامهای جهان بوی جواب میدهند. پس ... سلام موسا هستم ... موسای ذهن زیبا ... قرار است اینجا حرف بزنم ... اما نه با لبها ... که با عکسها ... و حسی که با هر عکس همراه من است خواهم نوشت. لطفا ... حضور همیشگیم را ... تبریک بگویید.
-
مادرم
دوشنبه 15 مهرماه سال 1387 01:14
مادرم! ... کربلا که رفته بودی ... بهشت که رفته بودی! ... دو احساس داشتم به تو .. و برای تو ... هم دلتنگت بودم ... هم حسودت! ... حالا که آمده ای ... دلم دیگر بهانهات را نمی گیرد اما هنوز حسودهتم!
-
برای حنانه
یکشنبه 13 مردادماه سال 1387 23:42
برو بابا و تا وقتی دریا با تو آشتی نکرده است برنگرد! تا تو بیایی من سعی خواهم کرد از بچههای محل برای قایق پوسیده ات بنزین قرض کنم تا دوباره دریا را بشکافیم و برای حنانه ماهی بیاوریم برو بابا و تا وقتی دریا با تو آشتی نکرده است برنگرد!...
-
استعداد آبی!
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1387 01:46
اینجا، در سرزمین گرم من هر روز پسری سبزه و با نمک در آسمان آرزوهایش با پیراهنی از آث میلان ریوالدو را روسفید می کند!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1387 02:57
گاهی دلم برای کودکیم تنگ می شود
-
خاطره
سهشنبه 7 اسفندماه سال 1386 02:10
کسی به من بگوید چرا بهار نفس سبزش را درون رگهای خاطره تزریق نمی کند؟!
-
غروب
چهارشنبه 10 بهمنماه سال 1386 04:06
-
-
زمان غارتگر خاطره هاست!
پنجشنبه 27 دیماه سال 1386 11:42
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 آذرماه سال 1386 02:30
سلام شاید من به خوبی دوستان عزیز دیگر نباشم اما نمی توانم از علاقه ام بگذرم. اینجا موسا عکس خواهد گذاشت!